Another lemon tree

دل نوشته و داستان های کوچیکم

Another lemon tree

دل نوشته و داستان های کوچیکم

داستایوفسکی

خب این اواخر یکم عجیب غریب شدم، البته همیشه همینجوری بود ..اما دیگه این اخلاقم قابل تحمل نیست..اول از خوابی که دیدم و دونفر مردن شروع شد البته باید بگم معتقدم خواب بیشتر همون احساسات روزانم رو نشون میده ..اما امروز صبح وقتی چشمام رو باز کردم این جمله اومد تو ذهنم "هی من تو خواب با داستایوفسکی حرف زدم " بعدش نیشم باز شد اما دیری نپایید که چهره اصلی خواب یادم اومد.. اینکه چند نفر دیگه هم بودن.. شب بود و محیط ظاهرا باید اطراف خونه ما باشه  اما یکم کلاسیک تر و یه ماشین خیلی قدیمی، مشکی، از اینا که تو فیلمایه کلاسیک اروپایی ازش استفاده میشه ..بعدش همه رفتن و من و داستایوفسکی موندیم(او او ) اونم صورتشو اورد جلو باید بگم ریشش کوتاه تر از عکساش بود بعد خیلی دقیق تو چشمام نگاه کرد و گفت تو واقعا فکر میکنی بتونی نویسنده شی ؟هه !!واقعا امکان نداره، تو حتی شعرات افتضاحه و کلی نصیحتم کرد که دیگه ادامه ندم باید بگم زیاد ناراحت نشدم.. بیشتر احساس کردم خودم میدونم ،شاید به خاطر این بود که واقعا خواب بودم :D وقتی بیدار شدم ناراحت بودم از این که حالا یه بار تو خواب دیدمش.. شاید تو زندگیم هیچ وقت دوباره نتونم باهاش حرف بزنم چرا انقدر تلخ ؟خلاصه اطراف ظهر بود که مامان گفت یه متنی رو بخونم و حسم رو بنویسم اگه بهتون بگم باور نمیکنین اینجوری بود :

جیک جیکا جییییک جیک جیکک. جیکااا...... و کلی جیک جیک دیگه داشتم میمردم از خنده ظاهرا یه مسابقه است منم شروع کردم که ترو خدا بیخیال ولی وقتی رفتم wc اینو نوشتم 

بازاریست اینجا 

 منم ان گنجیشک

 که سرم رو به تو 

و دل من رو به امید 

 تا،شاید اسکناسی از عیدی هایت باقی مانده باشد

 و مرا در بی حواسی سر نوشت بخری 

 ببری انجا 

که تو،کودکی 

و من جوجگی کنم 

تا شاید کودکیت رنگی

 مثل خوابی

 پر از اواز گنجیشکان دم صبح گرفت.

باید بگم فکر نمیکردم مزخرف تر از این بشه 

اما ظاهران اون اقاهه که اینارو جمع میکرد خوشش اومد.. و یه جورایی احساس کردم باید از این تریبون استفاده کنم و به داستایوفسکی عزیز بگم اشتباه میکرده و شاید به دوستان روسیمون کمک کنه بهتر باشه ..البته فکر میکنم یکی پیدا بشه که از این بهتر بنویسه یعنی مطمئنم که هستن ولی خب دیگه همین که یکی ازم تعریف کرد تو این ضمینه کلی حس خوب داشت دوستان بادرانی به این میگن حس خوب نه اونی که شما میگین:)))))))))

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.