خب باید بگم مثل همیشه دلم برات تنگ شده.. و منتظرم یکی از این روزا تو خواب ببینمت تا شاید خوب شم، یعنی، دوباره دلتنگیم کمرنگ شه و از حدی که تا صبح خوابم نبره برسم به حدی که بتونم بخوابم ..تازگی ها فهمیدم اصلا این دلتنگی با خواب بر طرف نمیشه و در واقع مثل یک دوره یه عجیب غریب از عواطفه گاهی فکر میکنم.. شاید میاد و میبینمش!!!! که دیگه اون حس دل تنگی عجیب غریبم اروم شده برایه چند روز .. عزیزم میدونم صدهزار سال نوریه دیگه هم اینجا رو نمیخونی ولی خب شب به خیر:*